داستان زندگی جواد سمیعی
به نظر من هر کسی در این دنیا تجربیاتی داره که اون شخص رو از بقیه متمایز میکنه، درست مثل اثر انگشت.
1371-1386
آغاز تجربه زیستن
تا سال 1386 شاید مثل اکثریت هم دورهای هام، فقط دوران ابتدایی و راهنمایی رو گذروندم، بچه خیلی درسخونی نبودم و بیشتر علاقه به کامپیوتر داشتم، به طوری که با علاقه زیاد در صف پرداخت قبض در بانک سر کوچمون بودم، چون میشد صفحه یه سری از کامپیوترها رو دید. فقط یک صفحه آبی، با نوشتههای مشکی و سفید! ولی من عاشقش بودم.
1386-1389
کامپیوتر وارد زندگی من شد
پدرم یک کامپیوتر خرید؛ به کلاس تدوین رفتم و دیگه کلا این دو سال تلاش خانواده من این بود که من رو ازپای سیستم بلند بکنن!
راستی همون یه ذره درس هم که میخوندم رو دیگه نمیخوندم.
1389-1391
با نرم افزار افترافکتس آشنا شدم
کلاس استاد حسن حسندوست رو شرکت کردم. تازه فهمیدم تدوین به چی میگن و اپراتور نرم افزار کیه! در خرداد ماه و وسط امتحانهای دانشگاه با نرم افزار افترافکتس آشنا شدم. کلا وسط امتحانها تمام وقت پای کامپیوتر و افترافکتس بودم و اون ترم فقط 3 درس رو قبول شدم!
البته که خیلی پشیمونم از این موضوع و اگر برگردم به عقب همون موقع از دانشگاه انصراف میدادم و بدون استرس در اصول ساخت ویدیو رو کار میکردم.
1393-1397
وارد عرصه سینما و مستند و بعدش تبلیغات شدم
چندین فیلم سینمایی، مستند و داستانی رو تدوین کردم و از زندگی لذت میبردم. سربازی رفتم، تجربههای ارزشمند به دست آوردم.
به صورت جدی وارد عرصه تبلیغات شدم.
1397- الان
آغاز به کار کانون تبلیغاتی دومیلیمتر
دورههای مختلفی رو شرکت کردم از جمله برند سازی مدرسه بادکوبه، کارگردانی فیلمهای تبلیغاتی استاد ماکان مهرپویا، کمپین نویسی استاد شهربانویی و دهها دوره آنلاین و حضوری دیگه. چند نفر نیروی متخصص رو با خودم همراه کردم و کانون تبلیغاتی دو میلیمتر رو تاسیس کردم؛ بزرگترین هدف دومیلیمتر، تولید ویدیوهای اثربخش و اصولی برای برندهاست.
و الان رسالت من کمک به شرکتها برای رشد بیشتر، کمک به افراد برای تبلیغات و البته کمک به طبیعت برای طبیعی نگه داشتن هست.